وقتی افراد متوجه وجود فرد سوم یا خیانت همسر خود میشوند با بحران بزرگی مواجه میشوند. علاوه بر اینکه مملو از احساسات و هیجانات منفی هستند باید برای ادامه زندگی خود نیز تصمیم بگیرند. این شرایط سخت ممکن است زمینهساز افسردگی در فرد خیانتدیده شود. در واقع میتوان گفت بعد از کشف خیانت، همسر خیانتدیده ابتدا هیجانات منفی بسیار زیادی را تجربه میکند. یکی از این هیجانات خشم است. شدت خشم در ابتدا بسیار زیاد است؛ اما بسته به نوع تفکر یا رفتار افراد میتواند تبدیل به افسردگی شود. اگر افراد این خشم را معطوف به خود کنند به این معنا که خود را صددرصد مقصر بدانند و سرزنش کنند بعد از خیانت همسر به احتمال بسیار زیادی دچار افسردگی میشوند.
اگرچه تجربه کوتاه افسردگی در زوجهایی که با خیانت مواجه شدهاند، طبیعی است؛ اما بعضی تیپهای شخصیتی بیشتر در معرض اختلال
افسردگی بعد از خیانت همسر هستند از جمله:
شخصیتهای وابسته
افرادی که تمرکز زیادی روی همسرشان دارند و تمام زندگی خود را برپایه تصمیمات همسرشان میگیرند، حتی تصمیمات شخصی و کارهایی که مربوط به زندگی فردیشان است. این افراد وقتی با خیانت همسر خود مواجه میشوند، در مرحله اول اغلب تجربه حمله اضطرابی پنیک را دارند و احساس میکنند زندگیشان به آخر رسیده و سعی میکنند به شیوههای مختلف خود را فریب بدهند که این موضوع واقعیت ندارد، چرا که تجربه خیانت همسر برایشان خارج از تصورشان است. این افراد بعد از مرحله انکارِ خیانت همسرشان وقتی واقعیت را میپذیرند، وارد مرحله افسردگی میشوند و اگر به سرعت به روانشناس مراجعه نکنند، ممکن است سالها افسرده بمانند و افسردگیشان تبدیل به انواع مشکلات بدنی شود.
شخصیتهای افسرده
افرادی که از قبل زمینههای افسردگی را دارند و به همین دلیل نقش منفعلی نیز در زندگی مشترک دارند، زمانی که با خیانت همسرشان مواجه میشوند، اغلب خلق افسردهشان تبدیل به اختلال افسردگی شده و اغلب این افراد برای خارج شدن از این شرایط، حتما نیاز به کمک یک فرد متخصص مثل روانشناس یا روانپزشک را دارند.
شخصیتهای خود شیفته
افرادی که تصور میکنند در همه زمینهها بهتر از همسر خود هستند، برای مثال از نظر خانوادگی، مالی، شغل یا تحصیل از همسر خود بالاتر هستند، زمانی که با خیانت همسر خود مواجه میشوند، به شدت باورهایشان نسبت به تواناییها و منحصر به فرد بودنشان بهم خورده و به یکباره خود را میبازند و احساس شکست و تهی بودن میکنند. این افراد به شدت در معرض افسردگی و خودکشی هستند و مراجعه به روانشناس یا روانپزشک برای آنها ضروری است.